http://www.4jok.com/userfiles/images/memari-uni.jpg

اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووه دیس ایز نایس 

+ تاريخ دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 13:28 نويسنده دختر شیطون!!! |

یه چیز دیگه به شما بگم راضی نیستم کپی کنید.

نمی بخشمتون

یکی از دوستام هست که همش از وب من کپی میکنه اسمشو نمیگم ولی ازش میخوام دیگه این کارو نکنه

خو من نالاحت میشم

 

+ تاريخ دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 12:50 نويسنده دختر شیطون!!! |

 درسته دیره ولی داستان جالب پیدا کردم

خوشحال میم بری ادامه و بخونیش

جالبه


ادامه مطلب
+ تاريخ شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 21:53 نويسنده دختر شیطون!!! |

 

چند مرد در رختکن يک باشگاه ورزشى مشغول لباس پوشيدن بودند که تلفن یکیشون که روى نيمکت بود زنگ زد. مرده گوشى را

 

 برداشت، دکمه  صداى بلند آن را فعّال کرد و شروع به حرف زدن کرد. توجه بقيه هم به مکالمه  تلفنى او جلب شد.


مرد: سلام


زن: عزيزم، منم. تو هنوز توى باشگاهى؟


مرد: آره


زن: من الان توى مرکز خريد هستم. اينجا يک مغازه، پالتو پوست خيلى قشنگى داره که قيمتش  سه ميليون تومنه. از نظر تو اشکالى نداره

 

 بخرم؟


مرد: چه اشکالى داره؟ اگه خوشت اومده بخر.


زن: ضمناً از جلوى يک ماشين فروشى رد شدم. يک بنز
2007 خيلى خوشگل گذاشته بود پشت ويترين.


مرد: چند بود؟


زن:
 45 ميليون تومن


مرد: باشه، بخرش. فقط مطمئن شو که دست اول باشه


زن: عالى شد! آخرين چيز هم اين که اون خونه‌اى که پارسال ديديم يادته؟ صاحبش حالا راضى شده نهصدو پنجاه ميليون تومن بفروشدش.


مرد: بهش بگو نهصد ميليون. فکر کنم قبول کنه. ولى اگه هيچ جورى قبول نکرد.پنجاه ميليون اضافه‌ش را هم بده. خونه  خيلى خوبيه.


زن: باشه. خيلى ممنون. دوستت دارم عزيزم. مى‌بينمت.


مرد: خداحافظ! مواظب خودت باش.

 
مرد تلفن را قطع کرد. بقيه  مردها در رختکن باشگاه هاج و واج به او نگاه مى‌کردند و دهنشان باز مونده بود.


مردى که تلفن را جواب داده بود لبخندى زد و پرسيد: اين تلفن موبايل مال کى بود؟

 

smilies1

 

+ تاريخ پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 13:23 نويسنده دختر شیطون!!! |

 من حداقل 15حقیقت رو راجع به شما میدونم:

1.الان تو اینترنتی.

2.الان توی یه وب باحال هستی.

3.یک انسان هستی.

4.الان داری پست منو میخونی.

5.تو نمیتونی با زبون بگی ژ.

7.الان داری امتحان میکنی.

8.الان خندت گرفت.

9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداختم.

10.الان چک کردی ببینی واقعا عدد 6 رو جا انداختم یانه.

11.الان باز خندیدی.

12.نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم.

13.الان چک کردی ببینی کدومه.

14.پیداش نکردی و داری فحشم میدی.

15.ولی نمیدونی که منم دارم به تو میخندم چون منظورم عدد 1 بود که 8 بار تا الان نوشتم...

+ تاريخ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 9:47 نويسنده دختر شیطون!!! |

برو

ادامه

ادامه مطلب
+ تاريخ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 15:18 نويسنده دختر شیطون!!! |

 خوشحال میشم بری ادامه مطلب!!!!!!!!


ادامه مطلب
+ تاريخ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 15:1 نويسنده دختر شیطون!!! |

 ممکنه از نظرت جالب باشه

ممکنه جالب نباشه

نمونه:http://imgdl1.topnop.ir/uploads/201212/tpn6170/J8SG1zCwg0.jpg

خوشت اومده برو ادامه!!!!!!!!


ادامه مطلب
+ تاريخ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 14:11 نويسنده دختر شیطون!!! |

 


ادامه مطلب
+ تاريخ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 13:37 نويسنده دختر شیطون!!! |

 نی نی هست تو ادامه برو ببین

خعلی خعلی باحاله


ادامه مطلب
+ تاريخ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 13:5 نويسنده دختر شیطون!!! |
صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 11 صفحه بعد