+ تاريخ پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:,ساعت 17:17 نويسنده دختر شیطون!!! |

 خنده فقط خنده

بدوووووووووووووووووووووو ادامه مطلب


ادامه مطلب
+ تاريخ پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:,ساعت 17:14 نويسنده دختر شیطون!!! |

با سلام خدمت شما

تشریف ببر ادامه مطلب عزیز من عکسا اونجان

راستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتی

کپی ممنوع


ادامه مطلب
+ تاريخ پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:,ساعت 16:58 نويسنده دختر شیطون!!! |

 

+ تاريخ پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:,ساعت 16:49 نويسنده دختر شیطون!!! |

 سهلام凛凛子0005

خوبید؟خوشید؟سلامتید؟凛凛子0029

معذرت میخوام یه مدت لوکس بلاگ واسم خراب شده بود نشد بیام凛凛子0013

ولی الان با یه اپ گنده اومدم凛凛子0031

راستی بدونید این مدت که نبودم اینقدر دلم واستون تنگ شد که نگو و نپرس凛凛子0024

دلم واسه وبم،واسه نظراتون،واسه همه چی凛凛子0029

ممنون از اینکه این مدت که نبودم نظر دادید凛凛子0010ولــــــــــــــــــــــــــــــی خیلی کم بودن

.

.

.

.

.

خوب برید ادامه مطلب و نظر یادتون نره凛凛子0032


ادامه مطلب
+ تاريخ جمعه 31 خرداد 1392برچسب:,ساعت 14:19 نويسنده دختر شیطون!!! |

 E-mail

A man checked into a hotel. There was a computer in his room* so he decided to send an e-mail to his wife. However* he accidentally typed a wrong e-mail address* and without realizing his error he sent the e-mail.

+ تاريخ شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,ساعت 18:9 نويسنده دختر شیطون!!! |
نبردهای زندگی همیشه به نفع قویترین ها پایان نمی پذیرد بلکه دیر یا زود برد با آن کسی است که بردن را باور دارد.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به غیر از خدا، به هر آنچه امید داشته باشی، خدا از همان چیز ناامیدت می کند.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یا سخنی داشته باش دلپذیر ، یا دلی داشته باش سخن پذیر . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کسی که ندای درونی خود را می شنود، نیازی نیست که به سخنان بیرون گوش فرا دهد.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عاشق خام میگه: چون به تو نیاز دارم دوستت دارم ،
عاشق پخته می گه : چون دوستت دارم بهت نیاز دارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حماقتهایی هستند که با یادآوری آنها میخندیم و این حماقتها دردآورترین خاطرات زندگی ما هستند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یه مرد احمق به یه زن میگه ساکت باش اما یک مرد دانا به یه زن میگه نمی دونی وقتی لبهات بسته اند چقدر خوشکل میشی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بجای آنکه فکر کنیم که چرا گل ها خوار دارند به آن فکر کنیم که چرا خوارها گل دارند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نه طوطی باش که گفته دیگران را تکرار کنی و نه بلبل باش که گفته خود را هدر دهی
.. سعید نفیسی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که می نمایی
«بایزید بسطامی»
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خوشبختی از آن کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد. زرتشت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر سخن چون نقره است، خاموشی چون زر پربهاست. لقمان
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو ویترین زندگی به عروسکی نگاه نکن که مال تو نیست ، چون
اون فقط وسوسه ات میکنه تا اونی رو که داری از دست بدی .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
التماس به خدا جرأت است . اگر برآورده شود ، رحمت است ، اگر برآورده نشود ، حکمت است . التماس به انسان خفت است . اگر برآورده شود ، منت است ، اگر برآورده نشود ، ذلت است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به خودتان قول بدهید ، هیچوقت به امید تغییر دادن کسی
با او وارد زندگی مشترک نشوید .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
لقمان حکیم در توصیه به فرزندش اظهار نمود
فرزندم ! دل بسته به رضاى مردم و مدح و ذم آنان مباش ؛ زیرا هر قدر انسان در راه تحصیل آن بکوشد به هدف نمى رسد و هرگز نمى تواند رضایت همه را به دست آورد

 

+ تاريخ چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:56 نويسنده دختر شیطون!!! |

 یه چیزای راستی هست که باید بدونیم

ندونیم یا بدونیم زیاد فرقی نداره

اما دونستن عیب ندانستن عیب است

.

.

.

.

اگه دوست داری اون چیزایی که دونستن یا ندونستن شون فرقی نداره رو بدونی برو ادامه مطلب!!!!!!

 


ادامه مطلب
+ تاريخ شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:40 نويسنده دختر شیطون!!! |

 این یک شوخی نیست، اگه بتونی از این چند امتحان سربلند بیرون بیایی، کار چشمات خیلی درسته!!

می تونی C رو پیدا کنی؟ (تمرین خوبیه واسه چشم هات) آماده رفتن باش!

حالا!

 

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOC OOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOO

 

حالا که تونستی C رو پیدا کنی ...

6 رو پیدا کن

 

9999999999999999999 99999999999

9999999999999999999 999999999999999

9999999999999999999 999999999999999

9999999999999999999 999999999999999

9999999999999999999 999999999999999

9999999999999999999 999999999999999

9999699999999999999 999999999999999

9999999999999999999 999999999999999

9999999999999999999 999999999999999

9999999999999999999 999999999999999

9999999999999999999 999999999999999

9999999999999999999 999999999999999

 

 

حالا که6 رو پیدا کردی ...

N رو پیدا کن (واقعا سخته!)

 

 

 

 

MMMMMMMMMMMMM

MMMMMMMMMMMMM

MMMMMMMMMMMMM

MMMMMMMNMMMMM

MMMMMMMMMMMMM

MMMMMMMMMMMMM

MMMMMMMMMMMMM

MMMMMMMMMMMMM

MMMMMMMMMMMMM

MMMMMMMMMMMMM

 

 

N رو هم پیدا کردی؟ عجب چشمایی داری ؟

+ تاريخ جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 11:24 نويسنده دختر شیطون!!! |

  ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ...

 

 

 

 

+ تاريخ جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 11:1 نويسنده دختر شیطون!!! |
صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 11 صفحه بعد